آگاتا کریستی ، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ ، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود . آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد . پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت . مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود . آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد ، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد . آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند . آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد ؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است : بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند . در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جار و جنجال فراوانی به پا کردند . اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند . آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد ، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است . آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود ، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت . رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند ، دید . ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود . این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان ، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد .