سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد . در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت . در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت ، چنان که در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد . وی به علت فعالیت های سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گلهای کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید . سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد .
در سال ۲۰۰۰ دو تاریخ نگار ایتالیایی به نام های داریو بیوکا و مائورو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان می داد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی می کرده است . انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت . مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود ، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد .